«وقتی باد می‌وزد، برخی دیوار می‌سازند و برخی دیگر، آسیاب بادی.» این جمله را شاید بارها شنیده باشید، اما در زیست‌بوم استارتاپی ایران، این روزها از همیشه واقعی‌تر است. بازار امروز دیگر به رشدهای نجومی و اسطوره‌سازی‌های کارآفرینانه مجال نمی‌دهد. داستان استارتاپ‌ها دیگر فقط قصه‌ی یک ایده و سرمایه‌گذار و تیم نیست؛ حالا مسئله بقاست. بقا در اکوسیستمی که از یک‌سو با چالش‌های اقتصادی، ریسک‌های کلان و تورم افسارگسیخته دست‌وپنجه نرم می‌کند و از سوی دیگر، با مخاطبانی مواجه است که نه فقط قدرت خریدشان کاهش یافته بلکه اولویت‌هایشان نیز تغییر کرده است.

طبق گزارش بانک جهانی، نرخ تورم در ایران در سال گذشته بیش از ۴۰ درصد بوده و این فشار مالی، مصرف‌کنندگان را وادار به بازنگری جدی در سبد هزینه‌های خود کرده است. در چنین فضایی، سؤال بنیادینی که مطرح می‌شود این است که کدام مدل کسب‌وکار استارتاپی امروز قابلیت تاب‌آوری و رشد دارد؟ برای پاسخ، باید به سراغ سه ستون اصلی مدل‌های کسب‌وکار برویم: C2C (مصرف‌کننده به مصرف‌کننده)، B2C (کسب‌وکار به مصرف‌کننده)، B2B (کسب‌وکار به کسب‌وکار). هرکدام از این مدل‌ها مزایا و معایبی دارند، اما در روزگار بحران، آن‌چه اهمیت دارد، مقاومت در برابر نوسانات است؛ نه صرفاً جذابیت تئوریک یا رشد ویروسی.

 C2C؛ آزادی بی‌اعتماد

مدل C2C شاید در سال‌های ابتدایی دهه ۱۳۹۰ جذاب به‌نظر می‌رسید؛ بستری برای فروش کالای دست‌دوم، اجناس شخصی یا حتی تعامل مستقیم بین مصرف‌کنندگان. نمونه‌های موفقی مانند دیوار یا باما از دل همین مدل بیرون آمدند. البته که این مدل با مزایایی از جمله هزینه‌ی پایین راه‌اندازی و نگهداری، مقیاس‌پذیری سریع از نظر کاربران و امکان تنوع کالا و افزایش تعداد مشارکت‌کنندگان همراه است اما در عمل، این مدل به دلیل فقدان ساختار کنترلی، در شرایط بحرانی، با مشکلات جدی مواجه می‌شود.

طبق پژوهش‌های بین‌المللی، میزان کلاهبرداری در پلتفرم‌های C2C به‌دلیل نبود نهادهای نظارتی و کنترل کیفی، تا ۲۰ درصد از کل تراکنش‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد که در شرایط بحرانی و کاهش اعتماد عمومی می‌تواند بازار را به رکود بکشاند. نبود اعتماد میان خریدار و فروشنده، کلاهبرداری‌های مکرر، نبود پشتیبانی حقوقی، و ضعف در امنیت اطلاعات، تجربه‌ای پرخطر برای کاربران رقم می‌زند.

در فضایی که مردم به‌دنبال «قطعیت» هستند—چه در خرید، چه در پرداخت—مدلی که بر پایه «اعتماد متقابل بدون واسطه» شکل گرفته، محکوم به رکود است. بله، خرید در این فضا شاید ارزان‌تر باشد، اما ذهنیت خریدار امروز ترجیح می‌دهد بابت امنیت و اطمینان، کمی بیشتر بپردازد.

 B2C؛ میان‌راه پرسنگلاخ

مدل B2C یا همان کسب‌وکار به مصرف‌کننده، رایج‌ترین مدل استارتاپی در ایران است. دیجی‌کالا، اسنپ، دیوار (بخش فروشگاهی)، باسلام، فیدیبو و صدها نمونه‌ی دیگر از این مدل تبعیت می‌کنند. در این مدل، استارتاپ خدمات یا کالا را مستقیم به دست مصرف‌کننده نهایی می‌رساند. از مزایای این مدل می‌توان به ارتباط مستقیم با مشتری و درک سریع‌تر از نیاز بازار، قابلیت طراحی تجربه کاربری متمایز و امکان دریافت داده‌های رفتاری برای بهینه‌سازی مستمر اشاره کرد اما در عین حال، این مدل در بازار امروز با معضلات چندلایه مواجه است: از افزایش شدید هزینه‌های جذب مشتری گرفته تا مشکلات لجستیکی، نوسان‌های قیمت کالا، و مهم‌تر از همه، کاهش قدرت خرید.

طبق گزارش McKinsey، هزینه جذب مشتری در بازارهای در حال بحران تا ۳۰ درصد افزایش یافته و نرخ ریزش مشتری در این شرایط، به‌طور متوسط بین ۱۵ تا ۲۵ درصد است. در شرایطی که نرخ تورم بیش از ۴۰ درصد است و هزینه سبد خانوار هر روز افزایش می‌یابد، بسیاری از کالاها دیگر «ضروری» محسوب نمی‌شوند. استارتاپ‌های B2C موفق در این فضا، آن‌هایی خواهند بود که یا به نیازهای پایه مردم (مانند سلامت، غذا، حمل‌ونقل و آموزش) پاسخ دهند، یا چنان تجربه‌ای منحصر‌به‌فرد ارائه کنند که از دایره مقایسه خارج شوند.

 B2B؛ ستاره خاموش و مقاوم

مدل B2B از دید عامه معمولاً کمتر دیده می‌شود، اما در پشت‌صحنه‌ی اقتصاد دیجیتال، B2Bها ستون‌فقرات اکوسیستم‌اند. این مدل مبتنی بر فروش کالا یا خدمات از یک کسب‌وکار به کسب‌وکاری دیگر است. از شرکت‌هایی که نرم‌افزار CRM ارائه می‌دهند تا سرویس‌دهنده‌های پرداخت، لجستیک، خدمات ابری و تحلیل داده، همگی در این دسته قرار می‌گیرند. از جمله مزایای این مدل مشتریان وفادارتر و قراردادهای بلندمدت‌تر، خریدهای تکرارشونده و در حجم بالا، کاهش خطاها و افزایش کیفیت با تکیه بر داده و اتوماسیون و عدم نیاز به تبلیغات گسترده برای جذب مشتری قابل اشاره است.

در دوران رکود اقتصادی، کسب‌وکارها نیز نیاز به بهینه‌سازی دارند. این به معنای تقاضای بیشتر برای ابزارهای مدیریت، بهره‌وری و کاهش هزینه است. دقیقاً جایی که B2Bها درخشیدن را آغاز می‌کنند. برخلاف B2Cها، این مدل از کاهش قدرت خرید عمومی کمتر آسیب می‌بیند و اتفاقاً در شرایط سخت، اهمیتش بیشتر می‌شود.

آمار جهانی نشان می‌دهد که بازار جهانی B2B دیجیتال تا پایان سال ۲۰۲۵ به بیش از ۲۰ تریلیون دلار می‌رسد که تقریباً سه برابر بازار B2C است و این فرصت بزرگی برای استارتاپ‌های فعال در این حوزه است. همچنین، بسیاری از استارتاپ‌های فین‌تک موفق ایران (مثل شرکت‌های ارائه‌دهنده‌ی خدمات پرداخت، مدیریت مالی یا اعتبارسنجی) در این دسته جای می‌گیرند. آن‌ها با سرویس‌دهی به بانک‌ها، پلتفرم‌ها یا فروشگاه‌های بزرگ، می‌توانند مسیر درآمدزایی پایدارتری بسازند.

 

فین‌تک، ادتک، هلث‌تک؛ حوزه‌هایی که زنده می‌مانند

از نظر موضوعی، حوزه‌هایی که مستقیماً با نیازهای اساسی مردم سروکار دارند، در این شرایط مقاوم‌ترند. «سلامت»، «پرداخت»، «آموزش»، «غذا» و «امنیت» همچنان جزو اولویت‌های مردم باقی مانده‌اند. در مقابل، حوزه‌هایی که صرفاً بر سرگرمی یا کالاهای غیراساسی تمرکز کرده‌اند، با کاهش تقاضا مواجه‌اند.

تجربه بین‌المللی نیز نشان می‌دهد که در دوران بحران اقتصادی و پاندمی، حوزه‌های فین‌تک، آموزش دیجیتال و تکنولوژی‌های سلامت بیشترین رشد را تجربه کرده‌اند. به‌طور مثال، گزارش Deloitte در سال ۲۰۲۳ حکایت از افزایش ۴۵ درصدی سرمایه‌گذاری در فین‌تک و ۳۲ درصدی در ادتک داشت، در حالی که بخش‌های سرگرمی کاهش سرمایه‌گذاری را شاهد بودند.

استارتاپ‌هایی که به‌جای فروش مستقیم، زیرساخت ایجاد می‌کنند؛ آن‌هایی که ابزارهای تصمیم‌گیری یا اتوماسیون ارائه می‌دهند؛ و آن‌هایی که وابستگی کمتری به سرمایه‌گذاری بیرونی دارند، اکنون برگ برنده را در دست دارند.

به طور کلی باید گفت مدل کسب‌وکار تنها بخشی از معادله است. اما در فضای متلاطم فعلی، همان بخش می‌تواند مرز میان سقوط و ماندگاری باشد. استارتاپ‌هایی که روی مدل‌های مقاوم‌تری مثل B2B یا فین‌تک متمرکزند، با تعریف درست ارزش پیشنهادی، شفاف‌سازی جریان درآمدی و ارائه خدمات مبتنی بر نیازهای واقعی، همچنان شانس رشد دارند.

حالا زمان رویاپردازی نیست. زمان طراحی کسب‌وکارهایی است که در مقابل طوفان، دیوار نمی‌سازند؛ بلکه آسیاب بادی بنا می‌کنند.