سیاست به سبک املاک و مستغلات
رئال پولیتیک یا ریالیتی شوی تلویزیونی؛ چرا معامله ترامپ با جالوت شکست خواهد خورد؟
اکوایران: سیاست واقعگرایانه یک چیز است، و سیاست به سبک ریالیتی شوی تلویزیونی چیز دیگری. واقعگرایی در سیاست خارجی، از نوعی که با هنری کیسینجر شناخته میشود، یک چیز است و رفتار دونالد ترامپ، چیزی که میتوان آن را «سیاست املاک و مستغلات» نامید، چیز کاملاً متفاوتی. هر کسی که بخواهد سیاست خارجی دولت ترامپ را درک کند، باید این تفاوتها را بفهمد.

سیاست واقعگرایانه یک چیز است، و سیاست به سبک ریالیتی شوی تلویزیونی چیز دیگری. واقعگرایی در سیاست خارجی، از نوعی که با هنری کیسینجر شناخته میشود، یک چیز است و رفتار دونالد ترامپ، چیزی که میتوان آن را «سیاست املاک و مستغلات» نامید، چیز کاملاً متفاوتی. هر کسی که بخواهد سیاست خارجی دولت ترامپ را درک کند، باید این تفاوتها را بفهمد.
افراد مختلفی که در دولت ترامپ مسئول امنیت ملی هستند، در یک چیز اشتراک دارند: رد ایدهآلیسم لیبرالی که سخنرانیهای بیل کلینتون و باراک اوباما را (ولو نه همیشه اقداماتشان را) شکل میداد، و همچنین مخالفت با ایدهآلیسم نئومحافظهکارانهای که الهامبخش «جنگ جهانی با تروریسم» جرج بوش بود.
اما ترامپ ۲.۰ چیزی فراتر از واقعگرایی سختگیرانه ریچارد نیکسون، یکی از تأثیرگذاران اصلی بر ترامپ دارد. هیچ رئیسجمهور قبلی جلسات دفتر بیضیشکل کاخ سفید با رهبران خارجی را بهصورت زنده پخش نکرده بود.
هفتهای در فوریه که ترامپ میزبان رئیسجمهور فرانسه، نخستوزیر بریتانیا و رئیسجمهور اوکراین بود و هریک را بهنوعی تحقیر کرد، سبک آشکاری از برنامه تلویزیونی «کارآموز» (The Apprentice) را وارد سیاست قدرتهای بزرگ کرد؛ همان برنامهای که ترامپ را به یک چهرهٔ شناختهشده تبدیل کرد.
همانطور که ترامپ خودش گفته، مشاجرهٔ او و معاونش جیدی ونس با ولودیمیر زلنسکی، رهبر اوکراین، «شوی تلویزیونی فوقالعادهای» بود.
سیاست به سبک املاک و مستغلات
در همین حال، مذاکراتی که ترامپ و دوست گلفبازش استیو ویتکاف در شرق اروپا و خاورمیانه انجام میدهند، به فصل قدیمیتری از زندگی حرفهای ترامپ بازمیگردد.
همانطور که ویتکاف به مجله آتلانتیک گفته، او و ترامپ دیپلماسی را اساساً از معاملات املاک جدا نمیدانند. به گفته ویتکاف: «دیپلماسی یعنی مذاکره. من تمام عمرم همین کار را کردهام.»
تمسخر رویکرد ترامپ و ویتکاف به تلاش برای پایان دادن به جنگ روسیه علیه اوکراین کار دشواری نیست. همان کاری که ترامپ در کمپینهای انتخاباتیاش ادعا میکرد میتواند ظرف ۲۴ ساعت انجام دهد.
دیدن رفتار چاپلوسانهٔ ویتکاف با رئیسجمهور ولادیمیر پوتین که سیاستمداری سرد و محاسبهگر و پیرو رئال پولتیک است، آزاردهنده بود. روایتی که او در مصاحبهاش با تاکر کارلسون از این دیدارها ارائه داد، مضحک بود.
اینکه از زمان آغاز ابتکار صلح ترامپ، جنگ عملاً تشدید شده، بهگونهای که حملات هوایی روسیه به اوج جدیدی رسیده و اوکراین نیز روز یکشنبه با حملهای جسورانه به پایگاه بمبافکنهای استراتژیک روسیه پاسخ داده، خودش گویای همهچیز است.
بله، ترامپ شرایط استراتژیک واقعاً بدی را از جو بایدن و تیم سیاست خارجیاش به ارث برد، کسانی که به جای بازدارندگی، «کاهش تنش» را جایگزین کردند و تنها نظارهگر آسیبدیدن متحدان آمریکا بودند.
در دوره بایدن، یک محور قدرتمند از اقتدارگرایان شکل گرفت که در حمایت از جنگ روسیه متحد شدند. حتی اگر «گناه اصلی» یعنی زوال ذهنی بایدن و پنهانکاری دربارهٔ آن تأثیر زیادی بر سیاست خارجی نداشته باشد، بیتردید او در حد و اندازهٔ بحرانی که با آن مواجه شد نبود.
همانطور که والتر راسل مید گفته: «در سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴، آمریکا به رئیسجمهوری نیاز داشت که بتواند برای مردم توضیح دهد باید چه کار کنیم تا از لغزیدن بهسوی دوران جدیدی از تقابل جهانی جلوگیری کنیم. این کاری است که حتی اگر بایدن کاملاً هوشیار هم بود، برایش دشوار بود؛ و در وضعیت کنونیاش، کاملاً از توانش خارج بود.»
اما شکستهای گذشته باعث نمیشود از خود نپرسیم که آیا ترکیب «ریالیتی شو تلویزیونی» با «معاملات ملکی» واقعاً تبدیل به یک راهبرد میشود یا نه.
لیبرالها، چه در آمریکا و چه در اروپا، افسوس میخورند که ترامپ یک امپریالیست است که میخواهد جهان را بین ایالات متحده، روسیه و چین تقسیم کند.
اما شناسایی یک پروژه امپریالیستی منسجم در میان ادعاهای ارضی پراکنده (بر کانادا، گرینلند و پاناما)، اعمال تعرفههایی که به همان اندازه بر متحدان تحمیل شدهاند که بر دشمنان، و ابتکارهای صلح در اروپای شرقی و خاورمیانه که گاهی به سختی از معاملات تجاری قابلتمایزند بسیار دشوار است.
بیاعتمادی به فرماندهان ارشد نظامی
گاهی ترامپ را انزواطلب میخوانند. من هرگز این تعبیر را قانعکننده نیافتهام. اما به نظرم درست است که، در مقایسه با تقریباً تمام رؤسایجمهور قرن گذشته او بهطور جدی از استفاده از نیروی نظامی اکراه دارد. این تا حدی ناشی از ترس واقعی از گرفتار شدن در یکی از آن «جنگهای بیپایان» است، از ویتنام گرفته تا افغانستان، که کابوس آمریکاییها بودهاند.
اما دلیل دیگرش این است که ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود آموخت که نباید به فرماندهان ارشد ارتش آمریکا اعتماد کند. او هرگز مارک میلی، رئیس پیشین ستاد مشترک ارتش را بهخاطر تماسهایش با همتای چینیاش پیش از انتخابات ۲۰۲۰ و همچنین محکوم کردن یورش به کنگره در ۶ ژانویه، نخواهد بخشید.
نکته عجیب اینجاست که ترجیح ترامپ به صلح بهجای جنگ، لزوما بازتابدهنده احساس عمومی رأیدهندگان آمریکایی نیست. نظرسنجیهای گالوپ نشان میدهد که آمریکاییها در حال حاضر دشمنی قابلتوجهی نسبت به چین و روسیه دارند (بیشتر از جمهوری اسلامی ایران یا کرهشمالی).
طبق نظرسنجی مارس ۲۰۲۵، ۴۶٪ از رأیدهندگان معتقدند ایالات متحده به اندازه کافی به اوکراین در جنگ با روسیه کمک نمیکند. این عدد در دسامبر تنها ۳۰٪ بود.
در حالی که دموکراتها حمایتشان از اسرائیل را کاهش دادهاند، حدود سهچهارم جمهوریخواهان از حمایت نظامی آمریکا از اسرائیل پشتیبانی میکنند، نه فقط «تا زمانی که گروگانها آزاد شوند» بلکه «تا وقتی که حماس نابود یا خلع سلاح شود.»
و بیش از ۴۲٪ درصد از جمهوریخواهان در سال گذشته گفتند که در صورت حمله چین به تایوان، از «استفاده از نیروی دریایی آمریکا برای شکستن محاصره دریایی تایوان» حمایت میکنند، حتی اگر این کار به درگیری مستقیم میان ایالات متحده و چین منجر شود.
رئیسجمهوری بیمیل به جنگ
در همه این مسائل، ترامپ علاقه بسیار کمتری به تنش در مقایسه با پایگاه رأیدهندگان خودش دارد. او اصلا تمایلی به ادامه کمکهای آمریکا به اوکراین ندارد. آنقدر مشتاق احیای توافق هستهای ایران است که اکنون بهنظر میرسد مایل است به جمهوری اسلامی اجازه دهد غنیسازی اورانیوم در سطح پایین را ادامه دهد. و از خاطرات جان بولتون در کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» میدانیم که ترامپ واقعاً نسبت به درگیر شدن در جنگی با چین بر سر تایوان بیمیل است.
این روحیه صلحطلبانه از چیزهایی است که منتقدان لیبرال ترامپ معمولاً قادر به پذیرش آن نیستند. ادعاهایی مثل امپریالیست یا فاشیست بودن او، با واقعیت کسی که در عمق وجودش یک صلحطلب است، همخوانی ندارد. اینطور بگوییم: خیالپردازی درباره پوشیدن ردای پاپ بیشتر به یک دلقک شبیه است تا یک دیکتاتور جنگطلب.
اما واقعیت این است که صلح همیشه سختتر از آغاز کردن جنگ یا حتی خریدن آسمانخراشها است. ترامپ این حقیقت را اکنون دارد بهسختی در خاورمیانه و اروپای شرقی تجربه میکند.
او چه نوع «صلحی» را برای اوکراین در نظر دارد؟ اول، اوکراین باید ادعای خود را بر کریمه که در سال ۲۰۱۴ به روسیه ضمیمه شد را کنار بگذارد، و همینطور همه یا بیشتر مناطق لوهانسک و دونتسک را واگذارد. دوم، اوکراین باید بهطور رسمی از پیوستن به ناتو صرفنظر کند. سوم، بهجای تضمین نظامی آمریکا، واشنگتن و کییف توافقی امضا کردهاند که آمریکا را متعهد میکند در منابع طبیعی اوکراین سرمایهگذاری کند. از منظر مسکو، این توافق احتمالاً بسیار شیرین بهنظر میرسد.
و البته این توافق مستلزم امتیازهای بزرگی از سوی زلنسکی بوده است. و با این حال، نسبت به روز تحلیف، که بیش از چهار ماه از آن گذشته است، ما هیچ قدمی به آتشبس، چه رسد به صلحی پایدار، نزدیکتر نشدهایم. دلیلش روشن است: پوتین هیچ نشانهای از تغییر در خواستههایش نشان نمیدهد، نه تنها در مورد قلمرو، بلکه در زمینهٔ محدود کردن توانایی اوکراین برای تسلیح و حکمرانی بر خود. هدف روسیه فقط زمین نیست؛ بلکه بیاثر کردن اوکراین بهعنوان یک کشور مستقل است.
با وجود تمایل شدید ترامپ به سرزنش زلنسکی برای جنگ و جلب رضایت پوتین با وعدهٔ لغو تحریمها (و معاملات، معاملات، معاملات)، او اکنون ناچار شده بپذیرد که پوتین در واقع بزرگترین مانع بر سر راه صلح است. ترامپ روز ۲۵ مه در تروث نوشت: «من همیشه رابطه خیلی خوبی با ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه داشتهام، اما انگار اتفاقی برایش افتاده. او کاملاً دیوانه شده!»
متأسفانه، بهنظر میرسد روسها در فایننشال تایمز درباره «TACO» خواندهاند؛ مخفف: Trump Always Chickens Out (ترامپ همیشه جا میزند). پاسخ روسیه به تهدیدات ترامپ، لحنی تمسخرآمیز داشت. رسانهٔ دولتی روسیه سهشنبه گذشته در توییتی نوشت: «پیام ترامپ جای تفسیر زیادی باقی نمیگذارد، تا فردا صبح که خلافش را پست کند.» وقتی هم فایننشال تایمز و هم راشا تودی به تو میخندند، معلوم است که در سیاست معاملهمحور تو مشکلی هست.
کرهجنوبی یا ویتنام؟
درس تاریخ کاملاً روشن است. جنگها بهسختی پایان مییابند مگر اینکه یکی از طرفها پیروزی قاطع بهدست آورد. با حمایت مستمر غرب، اوکراین این شانس را دارد که شبیه کرهجنوبی شود. اما اگر آمریکا به صلحی ناپایدار تن دهد، سرنوشتش مانند ویتنام جنوبی خواهد بود. هیچیک از این دو نتیجه، بهسرعت حاصل نمیشوند.
بارها گفته شده که حمایت از اوکراین، برای ایالات متحده معاملهای خارقالعاده بوده است. هال برندز استدلال کرده که با صرف حدود ۱۷۵ میلیارد دلار کمک و هزینههای مرتبط با اوکراین از زمان شروع جنگ، ایالات متحده انبارهای تسلیحات قدیمیاش را تخلیه کرده، تولید گلولههای توپخانه ۱۵۵ میلیمتری را بیشتر کرده، قراردادهایی به ارزش ۱۲۰ میلیارد دلار به شرکتهای آمریکایی داده، و به اوکراینیها کمک کرده تا حدود ۲۰۰ هزار سرباز روس را بکشند و هزاران تانک روسی را نابود کنند. برندز استدلال میکند که اگر آمریکا زمان حمله پوتین واکنشی نشان نمیداد و اوکراینیها مقاومت نمیکردند، اوکراین سقوط میکرد و مسکو میتوانست ناامنی شدیدی را در سراسر اروپا ایجاد کند. روسیه و چین نیز تمام دینامیک جهانی را در اختیار میگرفتند.
اما دولت بایدن در هیچ نقطهای برنامهٔ پایانبخشی قابلاعتماد نداشت. آنها درک نکردند که هرچه جنگ بیشتر طول بکشد، احتمال اینکه روسیه بتواند اوکراین را فرسوده کند بیشتر میشود مگر اینکه غرب به شکلی، سطح حمایت نظامی و مالیاش را افزایش دهد. اما این کار از نظر سیاسی هرگز واقعگرایانه نبود. برعکس، از همان ابتدا قابل پیشبینی بود که آمریکاییها و اروپاییها اگر جنگ بیش از یک سال ادامه پیدا کند، از جنگ «خسته» خواهند شد یا شاید فقط کسل.
بدون انگیزه برای توقف
راهحل ترامپ ساده بهنظر میرسید: جنگ را تمام کن. اما واقعیت این است که مگر آنکه آمریکا و اتحادیه اروپا فشار جدی به روسیه وارد کنند. وگرنه پوتین هیچ انگیزهای برای پایان جنگ ندارد. تحریمهایی که از فوریه ۲۰۲۲ از سوی غرب علیه روسیه اعمال شدهاند اکنون به نمونهای کلاسیک از محدودیتهای اقتصادی تبدیل شدهاند. طی سه سال گذشته، روسیه از فروش انرژی به اروپا بیشتر درآمد کسب کرده تا تمام کمکی که اوکراین از اتحادیه اروپا دریافت کرده است.
همزمان، کشورهای اروپایی همچنان مقادیر زیادی کالا را از طریق کشورهای ثالث عمدتاً در آسیای مرکزی به روسیه صادر میکنند.
چهار اقدام فوری میتواند تحریمها را سختتر کند و پوتین را برای پایان دادن به جنگ تحت فشار بگذارد. اول، آمریکا میتواند مانند اروپا دامنهٔ تحریمها را گسترش دهد و ناوگان نفتکشهای روسی و شرکتهایی که به آنها خدمات ارائه میدهند را هدف قرار دهد. دوم، آمریکا میتواند محدودیتهای سختتری بر صادرات گاز طبیعی مایعشده روسیه اعمال کند. سوم، آمریکا میتواند شرکتهای بزرگ بیشتری از روسیه را در فهرست سیاه «شرکتهای خاص تحت تحریم» (SDN) قرار دهد، همانطور که دولت بایدن در ژانویه گازپرومنفت و سورگوتنفتگاز را تحریم کرد. هدف واضح بعدی میتواند گازپروم باشد، هرچند کشورهای اروپایی که همچنان گاز روسیه را میخرند، بهشدت با این اقدام مخالفت خواهند کرد. چهارم، دولت ترامپ میتواند تهدید خود برای اعمال «تعرفههای ثانویه» بر نفت روسیه به کشورهای دیگر را عملی کند. این اقدام میتواند بهراحتی بخشی از مذاکرات تجاری فعلی آمریکا با هند باشد.
داوود علیه جالوت
این اقدامات و اقدامات مشابه دیگر میتواند به اقتصاد جنگی روسیه که اکنون بهوضوح نشانههایی از تحت فشار بودن بیش از حد دارد، فشار وارد کند. اما نشانهای از چنین رویکردی وجود ندارد. دیپلماسی، برخلاف ریالیتی شوی تلویزیون یا معاملات ملکی، دنیایی کاملا متفاوت است. بهترین دیپلماسی در خفا انجام میشود، نه بهصورت زنده در تلویزیون. و زمانی که راهبرد امنیت ملی بهاشتباه میرود، مثل تجارت نمیتوان اعلام ورشکستگی کرد. برای شکست در سیاست خارجی، چیزی به نام «فصل ۱۱» (قانون بازسازی مالی) وجود ندارد.
سقوط کییف، چیزی نیست که کسی در واشنگتن یا بروکسل بخواهد حتی به آن فکر کند. کسانی که با اوکراین همدردی دارند، میخواهند باور کنند که با ترکیب کمکهای غربی و ابتکار عمل اوکراینیها، «داوود» میتواند بر «جالوت» پیروز شود. وبرخی از جمله خود ترامپ که ترجیح میدهند با جالوت معامله کنند، میخواهند باور کنند که با کمی کمک از استیو ویتکاف، جالوت میتواند راضی شود دست داوود را بفشارد و ماجرا را تمام کند.
هیچکدام از این دیدگاهها واقعبینانه نیستند. و اگر یکی از آنها غیرواقعیتر باشد، دیدگاه ترامپ است. شاید اشتباه میکنم. شاید دولت ترامپ ناگهان من را غافلگیر کند و فشار اقتصادی جدی بر روسیه وارد کند. اما اگر سرنوشت اوکراین در نهایت مانند ویتنام جنوبی رقم بخورد، بعید است که تاریخنگاران آینده از دولت ترامپ با احترام یاد کنند.
منبع: نیویورک پست
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
مشکل بزرگ ترامپ برای توافق با تهران/ چرا سیاست خارجی ترامپ با منطق قدرت ناسازگار است؟
-
نبرد غولها بر سر توافق با تهران؛ ترامپ بهار نئوکانها را به خزان بدل میکند؟
-
انهدام گسترده بمبافکنهای استراتژیک کرملین؛ هشدار آمریکا به اوکراین: حملهای ویرانگر در راه است
-
خبری امیدبخش برای ایلان ماسک پس از تهدیدهای ترامپ
-
قیمت رهن کامل آپارتمان در تهران ۱۴۰۴ /جدول نرخها در منطقه ۵ تا ۲ میلیارد
-
واشنگتن: برای مسئله ایران ۲ راهکار وجود دارد اما زمان رو به پایان است
-
پیشبینی بورس یکشنبه 18 خرداد 1404/ فشار فروش تخلیه میشود؟
-
زنگ خطر برای بورس به صدا درآمد/ هشدار درباره سقوط آزاد اعتماد به بازار
-
کالابرگ الکترونیکی در تنگنای مالی؛ مرحله سوم به تیرماه موکول شد