بیژن+اشتری

صفحه اینستاگرام نشر ثالث شب گذشته با اعلام خبر درگذشت بیژن اشتری نوشت: «دریغا بیژن… بیژن اشتری عصر هجده خرداد در خانه خود از دنیا رفت.»

بیژن اشتری که متولد 1339 بود، چهره‌ای آشنا در فضای فرهنگی ایران است که حتما نام او را در جلدهای قرمز کتاب‌های نشر ثالث دیده‌اید. او سال‌ها با قلمی روان در مجلات سینمایی قلم می‌زد و ترجمه می‌کرد. اما از میانه‌ دهه‌ ۸۰ بود که وارد مسیر جدیدی شد؛ مسیری که کمتر کسی جسارت پیمودنش را داشت.

اشتری به ترجمه‌ی آثاری پرداخت که پرده از چهره‌ی خونین «دیکتاتورهای سرخ» برمی‌کشید. در روزگاری چپ‌گرایی کماکان در حال گسترش بود و نقد چپ‌گرایی، تابویی بود که کمتر کسی به آن نزدیک می‌شد، او با جسارت با قلم تیزبینش و با کمک ادبیات به مقابله با این جریان برخاست.

2197961_717-1

قلم بی‌پروای اشتری

بیژن اشتری در ابتدا به سراغ زندگینامه‌ دیکتاتورهای بزرگ رفت: از لنین و استالین، برژنف و تروتسکی گرفته تا پل پوت و انور خوجه. اما اشتری تنها به حاکمان حکومت‌های کمونیستی بسنده نکرد؛ او روایت قربانیان را نیز به گوش جهان رساند.

ترجمه‌ی «امید علیه امید» و «ادبیات علیه استبداد»، فریاد خاموش‌شدگانِ زیر چکمه‌ی استالین بود و «آکواریوم‌های پیونگ‌یانگ»، پنجره‌ای به جهنم سکوت در کره‌ی شمالی. حتی در داستان‌هایی که برگزید—مانند آثار ایساک بابل—همه جا ردپای همان نگاهِ روشنگر دیده می‌شد.  

اشتری تنها در صفحات کتاب‌ها فعال نبود. او در فضای مجازی نیز بی‌پروا می‌نوشت، بر چپ‌گرایان می‌تاخت و روشن‌گرایی می‌کرد. مخالفانش کتاب‌هایش را به آتش کشیدند، او را تهدید کردند و لعنت‌ها نثارش شد. اما او هرگز نترسید. یک‌بار، در پاسخ به کسانی که او را به «نشناختن کمونیسم واقعی» متهم می‌کردند، عکسی از جوانی‌اش در کنار کیانوری را منتشر کرد و نوشت: «اگر بر همان عقاید می‌ماندم و حزب توده هنوز برقرار بود، من باید دبیرکل می‌بودم!» 

امروز بیژن اشتری در میان ما نیست، اما کتاب‌هایش مانند فانوسی روشن راه را نشان می‌دهد. او رفت، اما نه سکوت کرد، نه ترسید. جامعه‌ آزادی‌خواه ایران او را به‌خاطر خواهد سپرد. در سوی دیگر نیز محاکمه‌ دیکتاتورهای سرخ تا وقتی که ترجمه‌های بیژن اشتری خوانده می‌شود، ادامه‌ خواهد داشت.

بیژن-اشتری-ak5325-ak7041-1200x800

 

برشی از ترجمه بیژن اشتری

در بخشی از کتاب «خودآموز دیکتاتورها» نوشته رندال وود که بیژن اشتری آن را ترجمه کرده، آمده است:

«کسی نباید جرئت انتقاد کردن از تو را داشته باشد. یکی از کارهای ضروری تصویب قانونی است که بر اساس آن هرگونه توهین و افترایی به شخص اول مملکت جرم تلقی شود. بر این اساس، افراد هتاک بلافاصله محکوم و زندانی خواهند شد. مزیت این قانون، اختیاری است که به تو برای خفه کردن صدای منتقدان و روزنامه‌نگارانِ اپوزیسیون می‌دهد.»