لنگرگاه استراتژیک جدید ترامپ؛ «عصر طلایی آمریکا» با خلیج فارس هماهنگ شده؟
اکوایران: با وجود صندوقهای ثروت حاکمیتی عظیم و رهبری متمرکز و سریع در تصمیمگیری، منطقه خلیج فارس، بهویژه عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی به جذابترین شرکای خارجی برای رئیسجمهور آمریکا تبدیل شدهاند.

به گزارش اکوایران، در سفر اخیر به خلیج فارس، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، در عربستان سعودی اعلام کرد که «عصر طلایی آمریکا را آغاز کرده است.» او افزود: «عصر طلایی خاورمیانه نیز میتواند همزمان با ما پیش برود.»
با وجود صندوقهای ثروت حاکمیتی عظیم و رهبری متمرکز و سریع در تصمیمگیری، منطقه خلیج فارس، بهویژه عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی به جذابترین شرکای خارجی برای رئیسجمهور آمریکا تبدیل شدهاند.
بر اساس گزارش آتلانتیک، سفر ترامپ در سال ۲۰۲۵ به این منطقه، ادامه همان الگوی آشنایی است که در دور نخست ریاستجمهوریاش، زمانی که نخستین سفر دیپلماتیک مهم خود را از ریاض آغاز کرد نیز دنبال میکرد. اما این بار، دامنه و وسعت سفر بسیار گستردهتر از قبل بود. برخلاف سفر اول او به خلیج فارس در سال ۲۰۱۷ که تمرکز اصلی آن بر قراردادهای دفاعی بود، این سفر نشانهای از یک بازآرایی جدید با محوریت شراکتهای مبتنی بر فناوری و قرار دادن خلیج فارس در مرکز نوعی جدید از روابط بر پایه بازدهی اقتصادی و دغدغههای راهبردی مشترک بود؛ از جمله مهار برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران، مقابله با نفوذ منطقهای آن، حفظ ثبات منطقهای، و تأمین بازارهای انرژی و مسیرهای دریایی.
این سفر همچنین نشاندهنده چرخشی هدفمندتر از سوی آمریکا به سمت خلیج فارس است، بهویژه با توجه به نقشی که این منطقه میتواند در دنیای فناوری، جبهه بعدی رقابت ایالات متحده و چین، ایفا کند. در سلسله مراتب جهانی رئیسجمهور، خلیج فارس مرز جدید تجارت و کسبوکار است.
این چرخش استراتژیک ترامپ، بهجای تکیه بر متحدان سنتی چون بریتانیا یا اسرائیل، نشانهای از همراستایی جدید با شرکای باثبات و غنی از منابع است، کشورهایی که میتوانند ثبات معاملاتی در حکمرانی و بازدهی مالی قابلتوجهی ارائه دهند.
این «عصر طلایی آمریکا» برای خلیج فارس، مبتنی بر کارکرد راهبردی، تعامل برابر، قراردادهای سنگین اقتصادی و دخالت کمتر در امور داخلی است. دکترین ترامپ تمرکز بیشتری بر بازگشت سرمایه منطقهای دارد تا ترویج دموکراسی، چیزی که با ترجیح رهبران خلیج فارس همخوانی بیشتری دارد و نقش آنها را نه بهعنوان مشتری، بلکه بهعنوان معماران آینده منطقه به رسمیت میشناسد.
همزمان با پیام نمادین و معنادار حذف اسرائیل از برنامه سفر، رویکرد ترامپ میتواند نشانهای از موضعگیری عملگرایانهتری در منطقه باشد، رویکردی که دیگر اسرائیل را در مرکز روابط منطقهای واشنگتن قرار نمیدهد، مگر آنکه این موضوع در راستای منافع ایالات متحده باشد. پایتختهای خلیج فارس دیگر پایگاههایی برای نمایش قدرت آمریکا نیستند، بلکه به لنگرهای راهبردی در اهداف سیاست خارجی واشنگتن تبدیل شدهاند.
تجارت فناوری در خط مقدم رقابت آمریکا و چین
تمرکز این سفر بر قراردادهای فناوری، در تضاد با تمرکز دفاعی سفر سال ۲۰۱۷، نشاندهنده پویایی جدید روابط آمریکا و خلیج فارس و تلاش روزافزون واشنگتن برای مقابله با نفوذ اقتصادی و تجاری چین در این منطقه است.
آمریکا بهسرعت خود را با جهان پس از دوران تکقطبی وفق میدهد؛ جهانی که در آن چین نفوذ بیشتری پیدا کرده و رقابت برای بازارها و اتحادهای راهبردی به اوج خود رسیده است. طی سالهای اخیر، چین از یک واردکننده فناوری به یک قدرت دیجیتال جهانی تبدیل شده است. شرکتهای فناوری تحت حمایت دولت چین، مانند Huawei، ZTE و Alibaba Cloud، بهسرعت حضور دیجیتالی خود را در منطقه خلیج فارس گسترش دادهاند، از جمله در زیرساختهای حیاتی مانند شبکههای 5G و سیستمهای نظارتی مبتنی بر هوش مصنوعی. پکن از طریق ابتکار «جاده ابریشم دیجیتال»، راهحلهای مبتنی بر فناوری را با مقیاس، سرعت، و تأمین مالی در اختیار کشورهای خلیج قرار داده است.
پیشروی سریع چین در خلیج فارس نشاندهنده جاهطلبی گستردهتر این کشور برای شکلدهی به هنجارهای فناوری منطقهای و چارچوبهای حکمرانی دیجیتال است. ادغام پلتفرمها و سیستمهای چینی در زیرساخت دیجیتال خلیج فارس، چالشهای امنیتی بلندمدتی برای همکاری بیشتر با ایالات متحده ایجاد میکند.
اگر واشنگتن بخواهد در حوزه فناوریهای نوظهور با پکن رقابت کند، اتخاذ راهبردی جدید در قبال خلیج تصمیم درستی است. این منطقه با چشمانداز توسعه پس از نفت، جاهطلبیهای ویژهای در حوزه هوش مصنوعی دارد و در خط مقدم دیپلماسی مبتنی بر فناوری جدید آمریکا و رقابت با چین قرار خواهد گرفت.
رهبران خلیج فارس، به نوبه خود، باید تصمیم بگیرند چگونه با این شراکت ارتقایافته با واشنگتن در برابر چین پیش بروند. بهاحتمال زیاد، آنها به سیاست موازنه ادامه خواهند داد تا بهترین قراردادها را از هر دو طرف بگیرند.
آیا موقعیت قطر از متحد عمده غیرناتو به شریک راهبردی ارتقا یافته؟
توقف ترامپ در قطر که نخستین سفر یک رئیسجمهور آمریکا به دوحه بود، نشانهای مهم از به رسمیت شناختن موقعیت راهبردی این کشور کوچک خلیجی بهعنوان پلی میان شکافهای ایدئولوژیک منطقه، برای مثال در تعامل با طالبان، به شمار میرود. در حالی که عربستان سعودی و امارات نیز از شرکای راهبردی منطقهای هستند و رؤسایجمهور آمریکا بارها از آنها دیدن کردهاند، سفر به دوحه نقطه عطفی در نگاه و رویکرد ایالات متحده به قطر محسوب میشود.
این سفر همچنین برجستهکننده تلاشهای قطر برای افزایش جایگاه بینالمللی خود بود، از جمله اهدای یک فروند هواپیمای بویینگ ۷۴۷ به ناوگان «ایرفورس وان»، حرکتی رسانهای و نمادین که نشاندهنده تمایل قطر به جلب توجه جهانی بود.
توقف ترامپ در دوحه زمینهساز امضای قراردادهای مهمی شد، از جمله خرید ۲۱۰ هواپیمای بوئینگ توسط قطر ایرویز به ارزش تقریبی ۹۶ میلیارد دلار (بزرگترین قرارداد تاریخ این شرکت) و توافقهای دفاعی به ارزش نزدیک به سه میلیارد دلار. این قرارداد بویینگ را از بحرانی عمیق نجات داد، نه تنها یکی از معروفترین تولیدکنندگان آمریکایی را احیا کرد، بلکه روایت دولت ترامپ را تقویت کرد که قراردادهای خارجیاش میتوانند بهطور مستقیم به اشتغال و صنایع داخلی کمک کنند و رقابت محصولات ساخت آمریکا را در سطح جهانی حفظ کنند.
تصمیم قطر برای سرمایهگذاری ده میلیارد دلاری دیگر در پایگاه «العدید»، بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه، که همزمان با سفر ترامپ اعلام شد، بر ارزش راهبردی این پایگاه برای امنیت قطر تأکید میکند و این کشور را بهعنوان متحدی نشان میدهد که برخلاف برخی شرکای اروپایی آمریکا که ترامپ آنها را «مصرفکنندگان امنیت بدون پرداخت سهم خود» میخواند، در تأمین امنیت منطقه با واشنگتن شریک است.
دیدگاه خلیج فارس
تحلیلگران منطقهای و رسانهها عمدتاً سفر ترامپ را بهمثابه تنظیم تازه سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه و بازتعریف رهبری منطقهای، رهبریای که اکنون بیشتر از ریاض، دوحه و ابوظبی هدایت میشود، تلقی کردهاند.
بدر السیف، دانشیار تاریخ دانشگاه کویت، میگوید منطقه از این تغییر مسیر از اتحادهای سنتی استقبال میکند. او به والاستریت ژورنال گفت: «برای کسانی در خلیج فارس که فکر میکردند تنها راه رسیدن به آمریکا از مسیر اسرائیل میگذرد، اکنون دریچهای باز شده که نشان میدهد میتوانیم مستقیماً با ایالات متحده تعامل کنیم.»
محمد بحرون، مدیرکل اندیشکده بحوث در دبی، میگوید: «ترامپ در شورای همکاری خلیج (GCC) همان چیزی را میبیند که چین، هند و دیگران نیز در آن دیدهاند؛ یعنی نقش این منطقه بهعنوان یک محور مهم اتصال قدرتها.»
حسن الحسن از مؤسسه مطالعات استراتژیک بینالمللی نیز اشاره میکند که کشورهای خلیج «توانستهاند با ایفای نقش میانجیگری، خود را بهعنوان شرکای غیرقابلجایگزین در دستور کار سیاسی ترامپ مطرح کنند.»
پیامی که از منطقه به گوش میرسد روشن است: خلیج فارس دیگر بازیگر حاشیهای نیست، بلکه اکنون در حال کمک به تعیین و هدایت دستور کار خاورمیانه است. این همچنین بازتابی از تمایل اغلب کشورهای خلیج به تأثیرگذاری بر پویاییهای منطقهای و جهانی است (مثلاً از طریق دیپلماسی صندوقهای ثروت حاکمیتی)، چرا که آنها پس از آنکه دههها قدرتهای خارجی نقش اصلی را در تعیین سرنوشت ژئوپلیتیکشان ایفا میکردند و آنها صرفاً پایگاههایی برای نمایش قدرت و حمایت بودند، اکنون خود را قدرتهای میانردهای مستقل میدانند که قادرند ابتکارات دیپلماتیک پیچیدهای را بهطور مستقل هدایت کنند.
آیا «عصر طلایی آمریکا» با خلیج فارس هماهنگ است؟
با توجه به موقعیت راهبردی جغرافیایی، منابع مالی عظیم، محیطهای قانونی نسبتاً آزاد، و مازاد انرژی قابل توجه، کشورهای خلیج فارس بهاحتمال زیاد در تبدیلشدن به قطبهای هوش مصنوعی و فناوریهای نوظهور پیشتاز خواهند ماند. بهعنوان مثال، عربستان سعودی، قطر و امارات تنها شش تا هشت ساعت پرواز با ۸۰ درصد جمعیت جهان فاصله دارند و بیش از ۱۷۰ میلیون مسافر در سال از پایتختهای آنها عبور میکنند. توانایی خلیج فارس در بهکارگیری سرمایه به کلید اصلی تأمین زیرساختهای هوش مصنوعی ایالات متحده تبدیل خواهد شد، بهویژه در حالی که تقاضای انرژی رو به افزایش است و اولویت دادن دولت ترامپ به شراکت با خلیج فارس، حرکتی قابل تحسین ارزیابی میشود.
دولت ترامپ بهوضوح نشان میدهد که دیگر به اتحادهای سنتی متعهد نیست. در این جهان جدید، کشورهای خلیج فارس در حال ظهور بهعنوان بازیگران اقتصادی و سیاسی کلیدی در سطح منطقهای و بینالمللی هستند؛ بازیگرانی که هم در توسعه فناوری و هم در رقابت میان ایالات متحده و چین نقش حیاتی دارند. در چنین چشمانداز نوینی، واشنگتن نیز جایگاه خود را مطابق با آن بازتعریف کرده است.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
تهِ چاه؛ جاهطلبی علیاف ورق بازی قفقاز جنوبی را بر میگرداند؟
-
خیز شورای عالی بورس برای لغو محدودیت دامنه نوسان+ فیلم
-
مشکل بزرگ ترامپ برای توافق با تهران/ چرا سیاست خارجی ترامپ با منطق قدرت ناسازگار است؟
-
موج جدید نااطمینانی در بورس/ در 90 دقیقه 2هزار میلیارد تومان از بازار پرکشید
-
خبری امیدبخش برای ایلان ماسک پس از تهدیدهای ترامپ
-
ادعای ترامپ: ایران اجازه هیچ گونه غنیسازی نخواهد داشت
-
واشنگتن: برای مسئله ایران ۲ راهکار وجود دارد اما زمان رو به پایان است
-
وزیر دفاع ترامپ: امیدواریم ایران قابلیت هستهای خود را برچیند/ برای هر اتفاقی آمادهایم
-
پیشبینی بورس یکشنبه 18 خرداد 1404/ فشار فروش تخلیه میشود؟