به گزارش اکوایران، چین، به‌عنوان کشوری که یک غول اقتصادی و نظامی محسوب می‌شود، به طرز عجیبی جذب دیپلماسی کوچک‌مقیاس شده است. با اینکه در حیاط خلوت خود رفتاری رفتاری قلدرمآبانه دارد، در فواصل دورتر از خانه رفتاری محتاطانه در پیش می‌گیرد. در مناطق پرتنشی مانند خاورمیانه، چین رفتاری معامله‌گرانه، خودمحور و متمرکز بر قراردادهای تجاری دارد. چین اغلب مانند یک قدرت میانجی عمل می‌کند، گویی در لیگ کشورهایی مانند ترکیه یا امارات متحدۀ عربی رقابت می‌کند.

به نوشته اکونومیست، این رویکرد با وجود ظهور شی جین‌پینگ، قدرتمندترین رهبر حزب کمونیست در چند دهۀ گذشته، همچنان پابرجا مانده است. شی در داخل کشور از بازگرداندن عظمت جهانی چین و ساخت ارتش‌هایی در سطح جهانی برای شکست دادن هر دشمنی سخن می‌گوید. اما در برابر خارجی‌ها، کشورش را به‌عنوان غولی صلح‌دوست معرفی می‌کند. در سال ۲۰۲۳، شی اعلام کرد زمانی که هیئت‌های تجاری چینی در مسیر جاده ابریشم باستانی حرکت می‌کردند، هدفشان فتح سرزمین‌های جدید نبود. او در مراسمی به مناسبت دهمین سالگرد ابتکار کمربند و جاده سخن می‌گفت ــ‌برنامه‌ای بزرگ برای وام‌دهی و زیرساخت‌سازی از سوی چین. به گفتۀ شی، مسافران چینی «به‌عنوان فرستادگانی دوستانه با کاروان‌های شتر و کشتی‌هایی پر از کالا در خاطر مانده‌اند.»

حتی در مناطقی که گرفتار خشونت‌های فرقه‌ای، نفرت‌های قومی و افراط‌گرایی مذهبی هستند، رهبران چینی، رفاه را به‌عنوان درمانی فراگیر پیشنهاد می‌کنند. در سال ۲۰۱۶، شی به اتحادیۀ عرب گفت: «آشوب در خاورمیانه ناشی از فقدان توسعه است و راه‌حل نهایی نیز به توسعه وابسته خواهد بود.» او ادامه داد که در این منطقه، استفاده از زور مصیبت به بار آورده است. او گفت چین می‌تواند باخوشحالی تجارت، فناوری و زیرساخت در اختیار کشورهای عربی بگذارد تا بدون به خطر انداختن ثبات، اصلاحات انجام دهند.

چین عربستان

دانشگاهیان چینی این رویکرد را به‌عنوان «حکمت چینی» و منبعی برای قدرت دیپلماتیک ستایش می‌کنند. چون چین بر تجارت تمرکز دارد، می‌تواند با طرف‌های متخاصم در جنگ داخلی، مانند آنچه چند سال پیش در لیبی رخ داد، قراردادهای انرژی و ساخت‌وساز امضا کند. چینِ عمل‌گرا می‌تواند میان  رقبایی مانند ایران و عربستان سعودی میانجی‌گری کند که پس از نشست‌هایی با میزبانی چین در سال ۲۰۲۳ روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفتند.

کتابی تازه با عنوان نقش در حال تغییر چین در خاورمیانه: پر کردن خلأ قدرت؟ نوشته چوچو ژانگ از دانشگاه فودان، بررسی مفیدی از این موضوع ارائه می‌دهد. گاهی لحن کتاب اغراق‌آمیز است، مثلاً نقش پررنگ عراق و عمان در آشتی ایران و عربستان را نادیده می‌گیرد. اما در عین حال، با صراحت قابل‌تحسینی به منافع محدود چین در سیاست خارجی اشاره می‌کند. در بخشی از کتاب، یک سفیر سابق چین توضیح می‌دهد که چرا کشورش کمی بیش از یک دهه پیش چندین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل برای تحریم رژیم بشار اسد به دلیل ادعاهای مربوط به استفاده از سلاح‌های شیمیایی علیه مردم خود و اقدامات دیگر را وتو کرد. به گفتۀ او، چین این قطعنامه‌های پیشنهادی غرب را وتو کرد تا در منطقه جدی گرفته شود. او می‌گوید: «اگر این کار را نمی‌کردیم، چین از هرگونه مذاکرات مربوط به سوریه یا مسائل دیگر خاورمیانه کنار گذاشته می‌شد.»

ژانگ گزارش می‌دهد که «به‌عنوان یک قدرت درون‌گرا»، بزرگ‌ترین نگرانی چین در جنگ داخلی سوریه حضور صدها یا حتی هزاران شبه‌نظامی اویغورِ اهل سین‌کیانگ چین بود که در کنار شورشیان اسلام‌گرا می‌جنگیدند. مقامات چینی با ستایش اسد برای مبارزه با تروریسم، از قدرت‌های خارجی خواستند تا «خیال تغییر رژیم» در سوریه را کنار بگذارند.

واکنش پیش‌فرض چین به مشکلات دشوار، دعوت به میانجی‌گری و متهم کردن غرب متکبر و سلطه‌طلب به دخالت است. دیپلمات‌های چینی تحریم‌های آمریکا را عامل مرگ غیرنظامیان می‌دانند، مانند آنچه در دوران پاندمی کرونا در ایران رخ داد. آن‌ها بارها قدرت‌های خارجی را به تلاش برای تحمیل دموکراسی غربی متهم می‌کنند. مقامات چینی می‌گویند سرمایه‌گذاری‌ها و توافقات آن‌ها بدون شروط سیاسی انجام می‌شود.

چین امارات بن زاید

منتقدان اما می‌گویند چین قراردادهایی مبهم را ترجیح می‌دهد که به حاکمان اجازه می‌دهد خود را ثروتمند کنند. چین خیّر سخاوتمندی نیست ــ‌مثلاً در سال ۲۰۲۳ تنها ۲ میلیون دلار به آژانس امدادرسانی سازمان ملل به فلسطینی‌ها اختصاص داد، مبلغی کمتر از کمک ایسلند با جمعیت ۴۰۰ هزار نفری.

با این حال، رهبران کنونی چین با رئیس‌جمهوری آمریکایی روبه‌رو هستند که به‌اندازۀ خودشان معامله‌گر و به همان اندازه بی‌علاقه به کمک‌های خارجی است. حتی می‌توان گفت ترامپ بیشتر از آن‌ها نسبت به رؤسای‌جمهوری پیشینی که دیکتاتورها را به نام آزادی سرنگون کردند، با تمسخر سخن می‌گوید. او در ۱۳ مه در عربستان سعودی، رهبران کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را تحسین کرد که «آینده‌ای را رقم می‌زنند که در آن خاورمیانه با تجارت تعریف می‌شود، نه با آشوب؛ فناوری صادر می‌کند، نه تروریسم». او افزود که این پیشرفت بدون موعظه‌های غربی‌ها حاصل شده است: «در نهایت، به اصطلاح ملت‌سازان، بیشتر از ملت‌هایی که ساختند، ملت ویران کردند و مداخله‌گران در جوامعی پیچیده دخالت کردند که خودشان هم آن‌ها را نمی‌فهمیدند.»

چینِ معامله‌گر، با رقیبی هم‌طراز روبه‌رو شده است

آمریکا عربستان

در فوریه، ترامپ تحقیقات مربوط به فساد تحت قانون «اعمال فاسد خارجی» را متوقف کرد و این قانون را عامل ایجاد «موانع بیش از حد برای تجارت آمریکا» دانست. با اینکه ترامپ طرفدار فشار اقتصادی است اما نمایندۀ ویژه‌اش، ریک گرنل، گفته است که رئیسش نگران است «تحریم‌ها شرکت‌های آمریکایی را مجازات کنند.»

چالش ترامپ در زمانی سخت برای چین پدیدار شده است. اقتصاد چین کند شده و منابع کمتری برای سرمایه‌گذاری در خارج باقی مانده است. اعطای وام‌های ابتکار کمربند و جاده در یک دهۀ گذشته به اوج رسید و اکنون موعد بازپرداخت در جهان در حال توسعه فرا رسیده است. چین به‌عنوان یک تأمین‌کنندۀ امنیت در خاورمیانه هنوز جایگاه مهمی ندارد. آمریکا در سفر ترامپ میلیاردها دلار تسلیحات پیشرفته، نیمه‌هادی‌های برتر جهانی و هواپیماهای مسافربری فروخت.

چین هنوز از صحنه خارج نشده است. این کشور خریدار عمدۀ انرژی است، فناوری‌های سبز برای فروش دارد و برای رهبرانی که می‌خواهند از خطر دوری کنند، یک گزینۀ جایگزین محسوب می‌شود. اما اگر واقع‌بینانه نگاه کنیم می‌بینیم که سیاست خارجی بدون شروط ارزشیِ چین اکنون توسط رقیبی ثروتمندتر ربوده شده است. واکنش چین نشان خواهد داد که مسیرش چیست. اگر تعهد چین به صلح از طریق توسعه واقعی باشد، می‌تواند بر عمل‌گرایی و قراردادهای اقتصادی متمرکز بماند. اما اگر هدف واقعی‌اش حذف آمریکا باشد، باید مراقب بود. ترامپ به چین انگیزه‌ای برای تشدید ایدئولوژی و تلاش بیشتر داده است.